چکیده این مقاله :
اختلال دوقطبی یا دوقطبی شیدایی- افسردگی ، یک اختلال روانی است که موجب تغییرات شدید در خلق و خوی فرد می شود. شاید همه شما تاکنون دوره هایی از ناامیدی و یا سرخوشی را در زندگی خود و یا اطرافیان خود تجربه کرده باشید. برای مثال شاید شما در روزهای آفتابی شاداب تر از روزهای ابری و بارانی به نظر برسید. با توجه به شرایط و روحیات هر فرد، قسمتی از تغییرات خلق و خود امری طبیعی است. اما گاهی این تغییرات به قدری شدید است که از حالت عادی خارج شده و به نوعی اختلال تبدیل می شود. اما به راستی اختلال دوقطبی چیست و بروز چه نشانه هایی موجب می شود تا شما به وجود یک اختلال پی ببرید.
همان طور که از نام آن پیداست، اختلال دوقطبی موجب بروز دوره های رفتاری متفاوت در فرد می شود. دوره شیدایی و دوره افسردگی. دوره شیدایی زمانی است که فرد خلق وخوی بسیار فعالی دارد و دوره افسردگی زمانی است که فرد به شدت آرام و افسرده به نظر می رسد. افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است در مدیریت رفتارهای روزانه خود در مدرسه و یا محل کار و هم چنین حفظ روابط عاطفی خود مشکل داشته باشند.
متوسط سن شروع این بیماری حدود 25 سال و شیوع آن میان زنان و مردان تقریبا یکسان است، با اینکه اکثر افراد دارای این اختلال جوان هستند اما این امکان وجود دارد که شاهد بروز اختلال دو قطبی در کودکان نیز باشیم.
مقدمه :
شیوع اختلال دوقطبی حدود ۱ یا ۲ درصد است البته قطعا نوع خفیف آن خیلی بیشتر از این آمار است. در واقع ما با اختلال طیف دوقطبی روبرو هستیم و خیلی از افراد به نوع خفیف این بیماری دچار هستند. این بیماری در صورت عدم بهرهمندی از درمان بهموقع میتواند بسیار مخرب باشد و به عنوان ششمین عامل ناتوان کننده در کل جهان شناخته شده است. اختلال دوقطبی ناشی از ضعف شخصیتی یا نامتعادل بودن نیست بلکه یک بیماری است که قابل درمان است.
تشخیص و درمان بیماری دوقطبی در کلینیک چند تخصصی مغز و اعصاب و روان دکتر دهستانی به بهترین نحو ممکن انجام میشود. دکتر مهدی دهستانی روانپزشک و متخصص اعصاب و روان با سالها کار و فعالیت در زمینه بیماریهای روانپزشکی تاکنون توانسته چندین مقاله علمی در زمینه بیماری دوقطبی ارائه دهد و با ارائه بهترین روشهای درمانی به بیماران زیادی کمک نماید.
در به وجود آمدن بیماری دو قطبی فاکتورهای زیادی موثر هستن از جمله ژنتیک، ساختار و عملکرد مغز. علت بیماری دوقطبی بیشتر از هر بیماری روانپزشکی، ژنتیکی است. این بیماری به علت شرایط استرسزا و تنشهای زندگی به وجود نمیآید بلکه این عوامل میتوانند عاملی برای بروز بیماری نهفته در فرد باشند. همینطور مصرف مواد مخدری مانند کوکائین و آمفتامینها میتواند جرقهای برای شعلهور سازی این بیماری باشند.
انواع اختلال دوقطبی چیست؟
بعد از آن با هم به مرور این نکته پرداختیم که اختلال دوقطبی چیست، می توانیم به بررسی انواع آن بپردازیم. اختلال دوقطبی انواع مختلفی دارد که به شرح زیر دسته بندی می شوند:
اختلال دوقطبی نوع اول :
این اختلال شامل دوره شیدایی (مانیا) است که حداقل 7 روز به طول می انجامد و یا علائم تکرارشونده شیدایی به قدری شدید باشد که فرد نیاز به بستری شدن در بیمارستان داشته باشد. در این نوع اختلال ممکن است فرد قبل از دوره شیدایی دوره افسردگی را نیز تجربه کرده باشد. در برخی موارد شدت شیدایی موجب از هم گسیختگی روانی فرد می شود.
اختلال دوقطبی نوع دوم :
در این نوع اختلال فرد حداقل یک دوره افسردگی و یک دوره نیمه- شیدایی (هایپومانیا) را تجربه می کند.
اختلال دوقطبی دوره ای یا سیکلوتیمیا :
علائم این نوع از اختلال دو قطبی، شامل بروز دوره ای علائم افسردگی و نیمه شیدایی است. این علائم کوتاه مدت تر و ضعیف از اختلال دوقطبی نوع اول و یا اختلال دوقطبی نوع دوم هستند.
انواع دیگر : انواع دیگری از اختلال دوقطبی شامل “اختلال دوقطبی نوع اول و دوم به صورت همزمان”، ” اختلال دوقطبی نوع اول و دوم با دوره های سریع” ، ” اختلال دوقطبی نوع اول و دوم با الگوهای تکرار شونده فصلی” و یا برخی از اختلالات ناشی از مصرف مشروبات الکی و یا مواد مخدر باشد.
علائم و نشانه های اختلال دوقطبی شخصیتی چیست؟
بررسی علائم و نشانه های اختلال دوقطبی کمک می کند تا بهتر متوجه شویم که اختلال دوقطبی چیست. نوع بروز علائم و شدت آن از فردی به فردی دیگر متفاوت است. افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، ممکن است دوره های آشکار شیدایی یا افسردگی را تجربه کنند. از طرف دیگر ممکن است این اختلال درآنها بدون علائم واضحی مدت های طولانی، حتی سالها به طول بیانجامد. هم چنین این احتمال وجود دارد که فردی همزمان هر دو نوع علائم آن را به صورت کوتاه مدت و یا بلند مدت کنار هم تجربه کند.
همان طور که گفتیم دوقطبی شیدایی-افسردگی از دو قسمت تشکیل شده است : دوران شیدایی و دوران افسردگی. در ادامه به بررسی بیشتر این دو می پردازیم:
افسردگی
فردی که اختلال دو قطبی دارد، همان علائمی را دارد که فردی که فقط به افسردگی مبتلاست خواهد داشت. هر دوی این افراد دچار بیخوابی، خستگی، مشکل در تمرکز و کاهش اشتها به غذا هستند. طول مدت مانیا، یا شیدایی که بعد از افسردگی بروز میکند چیزی است که بین تشخیص اختلال دو قطبی و افسردگی اختلاف ایجاد میکند. بنابراین شما باید حتماً نوسانات خلقی خود را به درمانگر یا پزشکتان اطلاع دهید؛ زیرا درمان افسردگی با درمان اختلال دوقطبی تفاوت دارد.
تجویز داروی ضدافسردگی به تنهایی برای بیماری که به اختلال دو قطبی و افسردگی مبتلاست، توصیه نمیشود زیرا میتواند فرد را به سمت مانیا و شیدایی سوق دهد. البته این اتفاق چندان معمول نیست؛ اما احتمال آن وجود دارد و روی میدهد.
مشکلات خواب
این طبیعی است که گهگاه به دلیل استرس یا هیجان خاصی، شب خواب به چشممان نیاید؛ اما کسی که در فاز شیدایی یا مانیک اختلال دو قطبی قرار دارد، ممکن است تا چند روز پشت سرهم، خیلی کمتر از حد معمول بخوابد یا حتی اصلاً خوابش نبرد، اما همچنان احساس انرژی کند. موضوع فقط این نیست که این فرد خوابش نمیآید بلکه نیاز او به خواب کاهش یافته است. کسی که دچار اختلال دوقطبی است، طی یک فاز افسردگی ممکن است بیشتر از حد معمول بخوابد. حفظ الگو و برنامهی منظم خواب برای کسانی که اختلال دو قطبی دارند اهمیت ویژهای دارد.
داشتن حس و حال زیادی خوب و عالی!
چه کسی دوست ندارد حس و حال خوبی داشته باشد؟ و چرا داشتن حس و حال خوب باید یک بیماری روانی محسوب شود؟ این فازها در اختلال دو قطبی ممکن است برای فرد واقعاً لذتبخش باشد؛ زیرا اجازه میدهند او کارآمدیاش را افزایش دهد و خلاقتر شود و این چیزهایی است که او در حالت عادی آنها را تجربه نمیکند؛ اما اگر این عالی بودن حس و حال در سطح بسیار بالایی باشد، علت مشخصی را نتوان برای آن پیدا کرد، یک هفته یا بیشتر طول بکشد، یا همراه با دیگر علائم ظاهر شود، این علامت مانیا یا شیدایی است که یکی از نشانههای اختلال دو قطبی است.
در واقع مانیا خطرناک است، چون میتواند باعث شود فرد تصمیمهای مهمی بگیرد (تصمیمهای مالی، جنسی و …) که در حالت عادی چنین تصمیمهایی نخواهد گرفت. و گاهی این اتفاق میتواند سبب سایکوزیس یا روانپریشی شود که دور شدن از واقعیت بوده و شامل توهم و هپروت میشود. هیپومانیا که یکی از ویژگیهای اختلال دو قطبی نوع دوم است، علائم زیرکانهتری داشته و سختتر میتوان آن را از یک حس و حال به طور کلی خوب تشخیص و تمایز داد، زیرا علائم آن خفیفترند.
مشکل در تمرکز
مشکل در تمرکز و مدام از کاری سراغ کار دیگری رفتن، یا به طور کلی ناتوانی در به پایان رساندن کارها میتواند مرتبط با بلندپروازی، استرس و یا فاکتورهای دیگری مانند اختلال نقص دقت و توجه باشد؛ اما اگر آنقدر بیتمرکزید که نمیتوانید هیچ کاری انجام دهید، و این مسئله در کار و روابط شما دردسرهایی ایجاد کرده، پس علائم اختلال دو قطبی را دارید.
تحریکپذیری عصبی غیرعادی و حساس بودن
این یکی از علائمی است که تشخیص آن واقعاً سخت و فریب آمیز است زیرا یک واکنش طبیعی نسبت به فرسودگی یا بیانصافی است. مثلاً کاملاً طبیعی است که وقتی در بزرگراه، اتومبیلی ناگهان جلوی شما میپیچد عصبانی شوید. اما خشمی که متناسب با موقعیت پیش آمده نیست، خیلی زود بروز میکند، خارج از کنترل است و ساعتها طول میکشد و مکرراً روی میدهد، رفتاری است که جزو علائم احتمالی اختلال دو قطبی به شما میآید.
اعتماد به نفس بالا چیز خوبی است؛ اما در مورد کسی که اختلال دو قطبی دارد، اعتماد به نفس زیاد میتواند منجر به تصمیمگیریهای نادرست شود. افرادی که اختلال دو قطبی دارند، احساس خودبزرگبینی میکنند و وقتی در فاز شیدایی هستند، به پیامدها نمیاندیشند. این اتفاق باعث میشود خطراتی بکنند و دست به رفتارهای نابهنجاری بزنند که در حالت عادی روی نمیدهد.
خیلی سریع حرف زدن و فکر کردن
خیلی از افراد تند تند حرف میزنند و این غیرعادی نیست. اما تند حرف زدن در حدی که دیگران حرفهایتان را متوجه نشوند یا نتوانند حرفهایتان را پیگیری کنند، خصوصاً همراه با دیگر علائم اختلال دو قطبی، میتواند نشاندهندهی هیپومانیا باشد. کسی که در وضعیت مانیک قرار دارد حتی ممکن است اجازه ندهد طرف مقابل کلمهای به زبان بیاورد. این نوع تند حرف زدن که به آن صحبت کردن فشرده میگویند، نگرانکننده است خصوصاً اگر فرد معمولاً اینگونه حرف نزند. همچنین افکار و ایدههایی که آنقدر فوری و سریع به ذهن میآیند که دیگران و حتی خودتان قادر به درک و فهم آن نیستید، نشاندهندهی مانیا میباشند.
داشتن اعتماد به نفس زیادی که با تصمیمگیریهای خوبی همراه نیست
به طور طبیعی، اعتماد به نفس بالا چیز خوبی است؛ اما در مورد کسی که اختلال دو قطبی دارد، اعتماد به نفس زیاد میتواند منجر به تصمیمگیریهای نادرست شود. افرادی که اختلال دو قطبی دارند، احساس خودبزرگبینی میکنند و وقتی در فاز شیدایی هستند، به پیامدها نمیاندیشند. این اتفاق باعث میشود خطراتی بکنند و دست به رفتارهای نابهنجاری بزنند که در حالت عادی روی نمیدهد، مثلاً خیانت کنند یا زیر بار هزینهی بسیار زیادی بروند که قادر به پرداخت آن نیستند. به همین دلیل مهم است کسی که اختلال دو قطبی دارد، زمانی که در فاز مانیا یا شیدایی به سر میبرد، کسی مانند همسر یا پدر و مادر، رفتارها و انتخابهای او را کنترل نماید.
مصرف الکل یا مواد مخدر
افرادی که دچار اختلال دو قطبیاند، نسبت به یک فرد معمولی، خیلی بیشتر در معرض اعتیاد به مواد مخدر یا الکل هستند. این افراد ممکن است سعی کنند علائم اختلال خود را طی فاز شیدایی، با الکل یا مواد مخدر تسکین دهند یا از آنها به عنوان یک محرک طی دورهی افسردگی استفاده کنند.
نکات روزمره برای زندگی با اختلال دو قطبی
کارهای زیادی وجود دارد که میتوانید برای کمک به مدیریت اختلال دو قطبی خود انجام دهید. علاوه بر مراجعه به پزشک و درمانگر و مصرف داروها، داشتن عادات سادهی روزمره میتواند تغییرات مطلوبی را ایجاد کند. با این استراتژیها شروع کنید:
برای خودتان برنامهای تنظیم کنید
بسیاری از افراد مبتلا به اختلال دو قطبی دریافتند در صورت رعایت برنامه روزانه، این امر به آنها کمک میکند تا روحیهی خود را کنترل کنند.
به خوابتان توجه کنید
این امر به ویژه برای افراد مبتلا به اختلال دو قطبی مهم است. کمبود خواب گاهی میتواند باعث شیدایی در مبتلایان شود. همچنین میتواند نشانه شعلهور شدن علائم شما باشد. به عنوان مثال، فقط چند شب خواب کمتر ممکن است به این معنی باشد که یک دوره جنون در حال شروع است. یا اگر خیلی بیشتر از حالت عادی شروع به خوابیدن میکنید، ممکن است به این معنی باشد که افسرده هستید.
این موارد را رعایت کنید:
. هر روز در ساعتهای مشخصی بخوابید و بلند شوید.
. با گوش دادن به موسیقی آرامشبخش، مطالعه یا استحمام، قبل از خواب آرام باشید.
. در رختخواب مشغول تماشای تلویزیون یا چک کردن تلفن همراه خود نباشید.
. اتاقخواب خود را به فضایی آرامبخش تبدیل کنید.
. اگر الگوی خواب شما شروع به تغییر کرد، به پزشک یا درمانگر خود بگویید.
ورزش کنید
چه اختلال دو قطبی داشته باشید و چه نداشته باشید، ورزش میتواند باعث بهبود خلقوخوی شما شود و احتمالاً بهتر هم خواهید خوابید.
اگر اکنون فعالیتی ندارید، با پزشکتان مشورت کنید که آیا برای شروع از سلامتی کافی برخوردار هستید یا خیر. از فعالیتهای ساده مانند پیادهروی با یک دوست شروع کنید و بهتدریج در بیشتر روزهای هفته حداقل 30 دقیقه در روز تمرین کنید.
تغذیه سالمی داشته باشید
رژیم خاصی برای افراد مبتلا به اختلال دو قطبی وجود ندارد. اما درست مثل بقیه، انتخاب انواع مناسب غذاها میتواند به شما کمک کند تا احساس بهتری داشته باشید و مواد مغذی مورد نیاز را به شما ارائه دهد. روی اصول تمرکز کنید: میوهها، سبزیجات، پروتئین بدون چربی و غلات کامل را ترجیح دهید و مصرف چربی، نمک و شکر را کاهش دهید.
استرستان را مدیریت کنید
اضطراب میتواند علائم خلقی را در بسیاری از افراد مبتلا به اختلال دو قطبی بدتر کند. پس برای آرامشتان وقت بگذارید.
دراز کشیدن جلوی تلویزیون و تماشای آن یا بالا پایین کردن شبکههای اجتماعیتان بهترین راه نیست. در عوض، تمرکز بیشتری بر روی یوگا یا انواع دیگر ورزشها داشته باشید. مدیتیشن انتخاب خوب دیگری است. یک روش آسان برای انجام این کار این است که به راحتی بر روی تنفس خود چند دقیقه تمرکز کنید، اجازه دهید افکار دیگر بیایند و بدون توجه زیاد به آنها بروند.
همچنین میتوانید موسیقی گوش دهید یا وقت خود را با افراد مثبتی که همراهان خوبی هستند سپری کنید.
در خانه و محل کارتان تغییراتی ایجاد کنید
آیا موارد استرسزایی در زندگی شما وجود دارد که شاید بتوانید آنها را تغییر دهید؟ خواه در خانه باشد یا در محل کار، به دنبال راهحل باشید. به عنوان مثال، آیا شریک زندگی شما میتواند کارهای بیشتری را در خانه انجام دهد؟ آیا اگر کارتان خیلی سنگین است، رئیس شما میتواند برخی از مسئولیتهای شما را کاهش دهد؟ آنچه را که میتوانید، انجام دهید تا زندگی خود را ساده و آسانتر کنید.
کافئین را محدود کنید
این ماده میتواند شما را در شب بیدار نگه دارد و احتمالاً بر روحیه شما تأثیر بگذارد. بنابراین نوشابه، قهوه یا چای زیاد نخورید و مصرف شکلات را نیز محدود کنید، زیرا دارای کافئین است. حتی میتوانید این موارد را کاملاً ترک کنید؛ اما بهتر است این کار را به تدریج انجام دهید تا دچار سردرد و سایر علائم ترک کافئین نشوید.
نیازی به تذکر نیست که باید از مصرف الکل و مواد مخدر خودداری کنید
آنها میتوانند بر روی عملکرد داروها تأثیر بگذارند و همچنین میتوانند اختلال دو قطبی را بدتر کرده و باعث ایجاد مشکلاتی در خلقوخو شده و میتوانند شرایط را برای درمان سخت کنند. بنابراین بههیچوجه نباید از آنها استفاده کرد.
چگونه می توان به شخص مبتلا به اختلال دوقطبی کمک کرد؟
مقابله با فراز و نشیب های اختلال دوقطبی گاهی می تواند دشوار باشد. البته این موضوع فقط برای فرد مبتلا صادق نیست. حالات و رفتارهای یک فرد مبتلا به اختلال دوقطبی بر همه افرادی که در اطراف وی هستند، به خصوص اعضای خانواده و دوستان نزدیک تأثیر می گذارد. این امر می تواند رابطه شما را تحت فشار قرار دهد و همه جنبه های زندگی خانوادگی را مختل کند.
در طی یک دوره شیدایی (مانیا)، ممکن است مجبور باشید با کارهای مضحک و بی پروا، خواسته های بیش ازحد، عصبانیت های شدید و تصمیمات غیر مسئولانه وی کنار بیایید. هنگامی هم که گردباد شیدایی می گذرد، اغلب مسئولیت مقابله با عواقب آن بر عهده شما است. در طول دوره های افسردگی، ممکن است مجبور شوید وظایف عزیزی را که انرژی لازم برای انجام مسئولیت در خانه یا محل کار را ندارد، به انجام برسانید
ممکن است یکی از نزدیکان شما (همسر، فرزند و …) به اختلال دوقطبی مبتلا باشد و بخواهید به او کمک کنید اما ندانید از کجا باید شروع کنید. شاید از رفتار او نا امید و ناراحت شوید و ندانید که چه واکنشی باید نشان دهید.
با حمایت شما، او شانس درمان بیشتری پیدا می کند. راه های متفاوتی برای کمک به این افراد وجود دارد که در ادامه با 11 مورد از آنها آشنا خواهید شد.
گاهی به صحبت های او فقط گوش کنید
شاید دوست داشته باشید به دیگران بگویید چطور مشکلشان را حل کنند اما گاهی فقط باید شنونده باشید. گاهی عزیزانتان فقط می خواهند به حرفهای شان گوش کنید و نیازی به نظر شما ندارند.
در عوض به آن ها بگویید که همیشه هستید و هر وقت بخواهند می توانند با شما صحبت کنند. شاید همیشه تمایلی به حرف زدن نداشته باشند، اما بودن شما آن ها را دل گرم می کند.
بیمار مبتلا به دوقطبی را به پیگیری درمان تشویق کنید
یادتان باشد که بیماران دوقطبی می توانند زندگی موفق و کاملی داشته باشند. به همسرتان بگویید که این اختلال مشکل بزرگی نیست و می تواند جلوی آن بایستد.
او را تشویق به ادامه روند درمان خود و مراجعه به روانشناس و روانپزشک کنید.
با فرد مبتلا به دوقطبی وقت بگذرانید
با هم به سینما و کافه بروید و در پارک قدم بزنید. ارتباط اجتماعی، مخصوصا در شرایطی که همسرتان افسرده باشد، اهمیت بسیار زیادی دارد. ممکن است او خودش را منزوی کند و مشکلش شدید تر شود.
حتی اگر دعوت شما را رد می کند باز هم تلاش کنید. با این کار متوجه می شود که برایتان مهم است. احتمالا کم کم به تلاشتان واکنش مثبت نشان می دهد و از شما تشکر می کند.
کمک به بیمار دوقطبی
در درمان دوقطبی او شریک شوید
اجازه ندهید عزیزتان به تنهایی فرایند درمان را طی کند. حمایت شما به موفقیت درمان او کمک می کند. به هر شکلی که دوست دارد با او همراهی کنید. می توانید در کار های زیر به او کمک کنید:
پیدا کردن روانپزشک و روانشناس خوب
وقت گرفتن و مراجعه به رواندرمانگر
دنبال کردن برنامه ی درمان
پیشنهاد می کنم این مقاله را هم مطالعه کنید: اختلال دوقطبی چیست؟
او را به مصرف داروهایش تشویق کنید. ممکن است با بهتر شدن و یا به دلیل عوارض جانبی، مصرف دارو را قطع کند. اگر دارو او را اذیت می کند، از روانپزشک بخواهید داروی دیگری را جایگزین کند.
در برابر رفتارهای بیما دوقطبی آرامش خودتان را حفظ کنید
ممکن است همسر شما در طول دوره ی شیدایی، عجیب و وقیحانه رفتار کند و یا در طول افسردگی، حساس و بد اخلاق شود.
یادتان باشد که در این زمان ها او واقعا خودش نیست و نشانه های بیماری باعث بروز رفتارهای نامناسب می شوند. پس آرامش خود را حفظ کنید و به این رفتارها واکنش نشان ندهید.
حواستان به شروع نشانه های دوره شیدایی باشد
گاهی تشخیص نزدیک شدن به دوره ی شیدایی برای همسرتان سخت است. شاید بگوید خوب است اما شما باید مراقب نشانه های اختلال باشید. نشانه های شیدایی شامل موارد زیر است:
کم خوابیدن
زیاد و سریع حرف زدن
انجام دادن کارهای خطرناک مثل رانندگی با سرعت زیاد یا ولخرجی کردن
اگر متوجه نزدیک شدن دوره ی شیدایی شدید، می توانید از روانپزشک برای پیش گیری از شروع دوره کمک بگیرید.
حواس تان به نشانه های شروع دوره ی افسردگی اختلال دوقطبی باشد
با توجه به نشانه های زیر، دوره ی افسردگی را نیز می توانید پیش بینی کنید:
تمایل کمتر به تعاملات اجتماعی
مشکلات خواب (مثل بی خوابی یا زیاد خوابیدن)
بی انرژی بودن
غمگین و ناراحت بودن
در این شرایط همسرتان را به پیاده روی تشویق کنید. به او کمک کنید به جنبه های مثبت زندگی تمرکز کند. اگر بهتر نشد، با روانپزشک تماس بگیرید.
به بیمار دوقطبی برنامه منظم بدهید.
یک برنامه ی منظم می تواند به ثبات خلقی همسرتان کمک کند. استراحت بسیار مهم است زیرا مختل شدن خواب می تواند آغازگر نشانه ها باشد. او را به خوابیدن و بیدار شدن در ساعات مشخص تشویق کنید.
به کاهش استرس بیمار دوقطبی کمک کنید
عوامل استرس زا مانند از دست دادن شغل می توانند آغازگر نوسانات خلقی باشند. شما نمی توانید عزیزتان را از تمام اتفاقات پر استرس دور کنید اما می توانید برای مقابله با استرس به او کمک کنید.
او را به ورزش کردن تشویق کنید، با هم به کلاس یوگا بروید. این کار به هر دوی شما برای مقابله با چالش های اختلال دوقطبی کمک می کند.
در انجام برخی از کارهای روزمره به او کمک کنید.
حتی کارهای ساده و روزمره هم برای یک فرد مبتلا به اختلال دوقطبی سخت به نظر می رسد. از او بپرسید که چطور می توانید به او کمک کنید. اگر برای خودتان غذا می پزید، برای او هم غذا بپزید و به خانه اش ببرید.
از خودتان نیز مراقبت کنید
حضور یک فرد دوقطبی در زندگی تان می تواند بسیار سخت باشد. ممکن است شما به عنوان مراقب، افسرده یا بیمار شوید. اگر به نیازهای خودتان توجه نکنید، خسته خواهید شد. سعی کنید برای خودتان نیز زمان مشخصی را در نظر بگیرید. نقاشی بکشید، به موسیقی گوش دهید، یا کاری که دوست دارید را انجام دهید. با دوستان خود تفریح کنید و احساس گناه نکنید. اگر حالتان خوب نباشد نمی توانید از عزیزتان مراقبت کنید.