چکیده:
اختلال وسواسی اجباری، یکی از اختلال های اضطرابی با مشخصه افکار، ایده هار، تصاویر یا تکانه های مزاحم، نامناسب و تکراری است که اضطراب و مقاومت ذهنی (وسواس ها) را بر می انگیزد و بنابراین فرد را برای خنثی کردن ترس وسواسی یا عمل بر پایه قواعد انعطاف ناپذیر، مجبور به انجام رفتار های آشکار یا پنهان (تشریفات اجباری) می کند.موضوع های رایج در اختلال وسواسی اجباری ، آلودگی ، پرخاشگری ، مسایل جنسی ، مذهب ، مسؤولیت برای آسیب،گردآوری و تقارن است. میزان شیوع این اختلال در جمعیت عمومی دو تا سه درصد تخمین زده شده است. و چهارمین اختلال شایع روانپزشکی در آمریکا است که به نظر سازمان جهانی بهداشت (WHO) دهمین علت ناتوانی است. با این وجود درمان های موثری جهت درمان این اختلال ابداع شده که علائم آن را تا حد ممکن کاهش می دهد. به طورکلی درمان های این اختلال به دو دسته روان درمانی و دارودرمانی تقسیم می شود که به مشروح در این مقاله به آن پرداخته شده است.
مقدمه بر وسواس:
مفهوم سازي ذهبي و طبي اختلالات وسواس فكري- عملي به اصل فرويد برمي گردد كه افكار وسواسي از واكنشهاي دفاعي در مقابل اضطراب رواني- جنسي نشات مي گيرند.اولين مفاهيم فكر وسواسي احتمالاّ مفاهيمي مذهبي بودند،چون بنظر مي رسيد كه اساس پديدآيي آن،تجربه مذهبي،به ويژه،تاثير شيطان باشد(راچمن و هاجسن،1980) اختلال وسواس فكري-عملي( OCD ) يك اختلال اضطرابي بسيار ناتوان ساز است كه معمولاً به مثابه يك بيماري بدعلاج كه نيازمند درمان مادام العمر است، در نظر گرفته مي شود .
مسئله اي كه به جاي معالجه بايد با آن سر كرد وسازگار شد.اقدامات قاطعي نظير جراحي رواني هنوز به عنوان روشي مناسب براي درمان موارد بسيار شديد اين بيماري قلمداد مي شود؛رنج وعجز بيماران ،به جاي شواهد علمي حاكي از تاثير گذاري ،توجيه گر اين اقدامات است .تا يك دهه پيش متخصصان باليني به اين باور دلخوش بودند كه او.سي.دي يك اختلال نادر وتقريباًروبه افول است يافته هاي بر آمده از تحقيقات همه گير شناختي كه نشانگر شيوع 1% تا 3% اين بيماري در جمعيت عمومي بود ،اين باور را زايل ساخت.
مايكل گلدر هر دوي ما (نويسندگان ) را به شيوه هاي مختلف ترغيب كرد تا ياس درماني در زمينه او.سي.دي را مورد چالش قرار دهيم حمايت موثر او از درمانهاي رفتاري در موقعيتهاي باليني موجب كاربرد گسترده فنون شناختي – رفتاري براي درمان او.سي.دي شد.(كرك1983)او فعالانه تشويق گر پديدآيي صورت بندي هاي (فرمول بندي هاي) نظري بود ،كه در ادامه متن به عنوان بخشي از برنامه تحقيقي اختصاصي براي تكوين فنون سي. بي .تي در درمان مسايل وسواسي ،تشريح مي شود.
اين برنامه به طور كلي در صدد دستيابي به فهم بهتري از فرايندهاي شناختي در اختلال وسواس فكري – عملي بود .بدين وسيله ،اضافه شدن عناصر شناختي به درمانهاي رفتاري باعث پالايش اين درمان شد وپديد آيي درمانهاي موثر براي انديشناكي هاي (نشخوارهاي فكري )وسواسي را ميسر ساخت.
وسواس چیست
وسواس عقده، هیجان یا تکانهای است عصبی (ایمپالس) که به شکلی متوالی برخلاف میل بیمار از شکل ناخودآگاه به صورت خودآگاه درآمده و باعث ایجاد پالسهای عصبی خاص میشود تا در او ناراحتی و اضطراب برانگیزد و در نتیجه فرد برای رهایی از آن فشار عصبی، اقدام به انجام عملی خاص کند.
مثل شستشوی مکرّر دستها یا شمارش چندباره پول یا کلمات و حروف و غیره. در جواب چنین حملهای معمولاً شخص میکوشد از آن بگریزد و آن فکر خاص را از ذهن خود بیرون کند یا آن را با عمل و فکر دیگری جایگزین نماید و البته آگاهی دارد که این وسوسهها مزاحم ذهن او هستند و برخلاف تزریق افکار، از خارج تحمیل نمیشوند(کاپلان ،ص 31).
اختلال وسواسی فکری عملی(OCD)
توصیف اختلال وسواسی – جبری از تاریخ معرفی اولیه آن توسط اسکیرول در 1838 تا کنون تغییری نیافته است. این اختلال با عناوین مختلفی از قبیل حالت وسواسی ، نوروز یا بیماری وسواسی و اختلال وسواسی-جبری معرفی میشود (گریسون و همکاران، 1382).
فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی برای کاهش اضطراب خود که ناشی از فکر مزاحم است، فعالیت دیگری انجام میدهد که اضطراب او را کاهش دهد که وسواس را تشدید میکند.
OCD اغلب با اختلال دو قطبی و اختلال افسردگی اساسی همزمان اتفاق میافتد. بین ۶۰–۸۰٪ از مبتلایان به اختلال وسواس فکری در طول زندگی خود یک دوره افسردگی اساسی را تجربه میکنند. تحقیقات نشان میدهد بین یک تا سه درصد جامعه ممکن است به اختلال وسواس فکری عملی مبتلا باشند.
اختلال وسواسی- جبری یا اختلال و سواس فکری – عملی مسالهای ست که به وسیله افکار، تصاویر ذهنی و رفتارهای اجباری ناخوانده مزاحم مشخص میشود. اعمال اجباری شامل آیینهای آشکار (نظیر شستن مکرر دست و رفتارهای وارسی) و آیینهای ناآشکار میشود؛
این دو نوع آیین در اینجا به عنوان رفتارهای خنثیکننده در نظر گرفته میشوند (کلارک و فربورن، 1380). متن تجدید نظر شده ویراست چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM IV-TR) اختلال وسواسی- جبری را به عنوان شناختارهای پیشبینی کننده ای تعریف میکند که از نگرانیهای زیاد از حد در باره مسایل واقعی زندگی متفاوت است. این موضوع اشاره به تمایز افکار وسواسی از نگرانیهایی دارد که در اختلال اضطراب فراگیر شایع است.
در واقع وجود آگاهی فرد از افکار و تصاویر ناخوانده مزاحم به عنوان فرآورده ذهن خودش، برای تمایز آنها از پدیدههای روانپریش، ضروری است. برای آنکه این رفتارها به عنوان اعمال وسواسی در نظر گرفته شوند، لازم است با هدف جلوگیری و یا کاهش ناراحتی یا پیامدهای دردناک انجام شوند، بدون اینکه پیوند و ارتباط واقع بینانهای داشته باشد با آن چه قرار است بیاثر و خنثی کنند.
با توجه به اینکه افکار ناخوانده مزاحم در کسانی که مشکلات بالینی و مرضی ندارند، شایع است؛ این جنبه از OCD از اهمیت خاصی برخوردار است (کلارک و فربورن ، 1380).
در اختلال وسواس فكري-عملي وسواسهاي عملي ،اعمالي هستند كه شخص بارها وبارها در پاسخ به يك وسواس فكري انجام مي دهد .هدف وسواسهاي عملي ،كاهش احتمال آسيب زدن وآزار رساندن مي باشد تا اينكه بدين وسيله وي احساس آرامش كرده و همه چيز را خوب بپنداريد وسواس هاي عملي مي توانند به صورت اعمالي باشند كه به وسيله ديگران قابل مشاهده باشند (از قبيل. كنترل كردن تا جايي كه احساس آرامش بكنيد )،يا به صورت اعمال ذهني است كه بوسيله ديگران قابل مشاهده نمي باشد (از قبيل گفتن عبارات خاصي در ذهن خود).
وسواس هاي ذهني معمولاًبسيار پيچيده هستند وممكن است دوباره و به طور ممتد قابل تكرار نباشند.به عنوان مثال در مورد وسواس گفتن عبارت به خصوصي كه مي تواند از مرگ فرد مورد علاقه جلوگيري نمايد.
وسواسهاي عملي شايع در اختلال وسواس فكري- عملي
-كنترل كردن (از قبيل كنترل كردن فلكه گاز ،شيرهاي آب)
– تكرار كردن اعمال
– اعمال تشريفاتي ذهني (از قبيل تكرار كردن كلمات ويا عبارات خاصي با روش وآهنگي بخصوص
– انجام دادن اعمال با نظم وترتيب خاص
– احتكار وجمع آوري كردن
– شمردن
وسواسي فکری
1- افکار، تمایلات یا تصورات که در دورهای از اختلال، به شکل مزاحم و اجباری و ناخواسته تجربه شده و در اکثر افراد موجب اضطراب یا ناراحتی عمده گردند.
2- فرد تلاش میکند این افکار، تمایلات یا تصورات را نادیده گرفته یا سرکوب کند یا با پرداختن به افکار یا فعالیتهای دیگر (مثل انجام یک وسواس عملی)، خنثی سازد.
يك فكر وسواسي در حيطه ودنياي اختلال وسواس فكري- عملي به عنوان تصور ،فكر و يا التزامي تعريف مي شود كه در درون ذهن فرد قرار دارد وباعث شعله ور شدن اضطراب وناراحتي مي شود. اين نوع وسواسهاي فكري بارها وبارها ،نا خواسته وغير قابل كنترل در ذهن بيمار جولان مي دهند .به عنوان مثال فكري كه وي ممكن است بدن خود را با چاقو لت وپار كنيد ،به عنوان يك فكر وسواسي شناخته مي شود .
افرادي كه مبتلا به وسواس هستند،به طور كلي داراي تركيبات مختلفي از افكار وسواسي هستند كه يك يا چند مورد از آنها بسيار مهم وبر جسته مي باشند.
در افراد مبتلا به اختلال وسواس فكري-عملي افكار وسواسي بخصوصي وجود دارد ،بدين معني كه اگر آنها كار خاصي را انجام بدهند ويا كار خاصي را انجام ندهند ،واقعه بد ويا مضري براي خود آنها ويا افراد مورد علاقه شان در شرف وقوع خواهد بود .
معني آسيب وضرر در اينجابسيار گسترده مي باشد و شامل آسيب و يا عذاب ذهني هم مي شود. به عنوان مثال افرادي كه مبتلا به وسواس هستند،نمي توانند معني وسواس خود را به طور دقيق بيان كنند .آنها فقط احساس اضطراب كرده وفكر مي كنند كه دارند ديوانه مي شوند ويا از لحاظ رواني وجسمي دچار مشكل مي باشند.
افرادي كه مبتلا به اختلال وسواس فكري-عملي هستند ،معتقدند كه آنها مي توانند وبايد از وقوع رويدادهايي كه منجر به خود آزاري و يا آسيب و ضرر مي شوند جلوگيري كنند و همين امر باعث مي شود كه آنها در اين زمينه سخت كار كنند.
احساسي كه اين چنين مسئوليتي را به همراه داشته باشد ،باعث مي شود كه فرد مبتلا كوشش هايي در جهت اجتناب از وقوع رويدادها انجام بدهد ،كه خود همين امر وجود وسواس را تاييد مي كند.
وسواسهاي فكري شايع در اختلال وسواس فكري- عملي
– ترس آلودگي از كثافت ،جرمها،ويروسها،ترشحات جسماني يا مواد زايد،موادشيميايي،مواد چسبنده ويا مواد خطرناك
– شك وترديد در مورد وقوع رويدادهاي خطرناك (از قبيل عدم اطمينان از قفل بودن دربها وعدم اطمينان به قفل دربها
– نگراني افراطي در مورد عدم صحت ،نظم،آراستگي وهماهنگي
– داشتن وسواس نسبت به بدن ويا علائم ونشانه هاي جسماني
– داشتن افكار كفر آميز ،توهين به مقدسات در مورد اديان
– داشتن تصورات وافكار جنسي (از قبيل لواط يا بچه بازي ،ويا همجنس گرا بودن
– داشتن افكار مربوط به جمع كردن ،حتي اصرار در جمع كردن چيزهاي بي مصرف (اگر چه هيچ وقت اين نوع چيزهاي جمع آوري شده ،در رابطه با فرد جمع كننده نمي باشد.
– داشتن تصورات وافكار خشونت آميز ويا پرخاشگري (از قبيل چاقو زدن به بدن خود)
– داشتن افكار مزاحم ويا افكار مربوط به موسيقي در ذهن
اجبار
عملی تکانه غیرقابل مقاومتی برای انجام یک عمل غیرمنطقی مانند شستن مکرر، دعای مداوم و غیره است(کاپلان،26).
دلایل ابتلا به وسواس
عوامل خطر شامل سابقه کودک آزاری یا رویداد دیگری است که باعث ایجاد استرس می شود. ثبت شدهاست که برخی موارد به دنبال عفونت رخ دادهاست تشخیص براساس علائم است و مستلزم رد سایر دلایل مربوط به دارو یا پزشکی است.
برای ارزیابی شدت میتوان از مقیاسهای رتبهبندی مانند مقیاس وسواس اجباری (Yale-Brown –BOCS) استفاده کرد. (Fenske JN, Schwenk T) سایر اختلالات با علائم مشابه شامل اختلال اضطراب، اختلال افسردگی اساسی، اختلالات خوردن، اختلالات تیک و اختلال شخصیت وسواسی-اجباری است. هرچند دلایل ابتلاء به اختلال وسواس جبری(OCD) کاملاً شناختهشده نیست، اما موارد زیر تأثیر زیادی در ابتلاء به این بیماری دارد:
تغییرات جسمی و بدنی
محیط
کمبود سروتونین
سابقه خانوادگی
زندگی پر از استرس
تأثیرات وسواس (OCD) بر روی زندگی فرد مبتلا
اتلاف وقت
عدم توانایی در تمرکز حواس و ایجاد حواسپرتی
بازماندن از کارهای اصلی (از جمله تحصیل علم، مطالعه و درس خواندن و بهدنبال آن افت تحصیلی)
خستگی ذهن و بیحوصله شدن فرد برای فکر کردن درمورد موضوعات مهم و اساسیِ زندگی و تحصیلی
مشکل در برقراری ارتباط و کاهش کیفیت زندگی.( راستینه).
تشخیصهای افتراقی
OCD اکثراً با اختلال شخصیت وسواسی- اجباری (OCPD) اشتباه گرفته میشود . OCD اگودیستونیک است، به این معنی که این اختلال با خودپنداره فرد مبتلا سازگار نیست (Aardema, Frederick) از آنجا که اختلالات اگودیستونیک مغایر با خودپنداره فرد است، باعث ایجاد پریشانی زیادی میشود. از طرف دیگر، OCPD اگوسینتونیک است یعنی فرد از اینکه رفتارهای وی ناسازگارانه هستند آگاهی ندارد و احساس نارضایتی نیز نمیکند.
مکانیسمهای دفاعی ایجاد کننده وسواسHodo, David W) (تشکل واکنشی، ابطال، جداسازی، توجیه عقلی و دلیلتراشی مهمترین دفاعهای روانی هستند که ممکن است منجر به پیدایش وسواس شوند(کاپلان ،82).
همهگیری وسواس
نقشه پراکندگی اختلال وسواس فکریِ عملیِ سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۲مردان و زنان به یک اندازه ممکن است به اختلال وسواسیِ جبری مبتلا شوند.
اما ابتلاء به این اختلال در مردان عمدتاً در سنین پایینتری نسبت به زنان روی میدهد.احتمال تطابق در دوقلوهای همسان بالاتر است. وراثت عاملی برای وقوع وسواس است؛ بهطوریکه اگر کسی در خانواده دارای پدر و مادر وسواسی باشد، احتمال اینکه فرزند نیز به وسواس مبتلا بشود، وجود دارد.
درمان وسواس
اکثر افرادی که مبتلا به اختلال وسواس جبری میشوند، در مراحل اولیه برخی از علایم این بیماری را بهطور خفیف تجربه میکنند و میتوان از تشدید علایم در برخی از آنها پیش از آنکه بهطور کامل دچار بیماری شوند جلوگیری کرد. درمان اختلال وسواس اجباری ازجمله درمان وسواس فکری شامل سه مرحله رواندرمانیِ شناختیِ رفتاری، رفتاردرمانی و دارودرمانی است.
درمانهای رفتاری اختلال وسواس اجباری شامل رویارویی و جلوگیری از پاسخ (ERP) است. در مرحله پیشگیری از عادات، متخصص به فرد بیمار مبتلا به وسواس کمک میکند تا در بازه های زمانی طولانی و طولانیتری از رویارویی با شرایط استرسزایی قرار بگیرد که در آن احساس اجبار برای انجام کاری را میکند که استرس و اضطراب او را از بین میبرد.
در این شرایط، بیمار اصطلاحاً با خود درگیر میشود و هرچه قدر که زمان میگذرد و او بیشتر به انجام آن کار احساس نیاز میکند، او همچنان در مقابل میل وسواسی ایستادگی میکند تا مرحلهای که دیگر هیچ اجباری برای انجام آن کار خاص احساس نکند. دیده شده درمان شناختی رفتاری در طولانی مدت اثر ماندگاری داشتهاست(فتی ، لادن).
درمان دارویی برای اختلال وسواس اجباری نیز یکی از مراحل مهم در فرایند بهبودی بیمار است. برای درمان اختلال وسواس اجباری از گروهی از داروها که اصطلاحاً آنها را مهارکننده انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIها) مینامیم استفاده میشود.
این داروها مقدار ترشح سروتونین در مغز را افزایش میدهند. در مغز بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری ، سروتونین بسیار کمی ترشح میشود یا مقدار ترشح شده توسط عصب های پیش سیناپس جذب و نابود میشود . این داروها همانطور که از نامشان پیداست، از بازجذب سروتونین در مغز جلوگیری میکنند.
این باز جذب در محل سیناپسها اتفاق میافتد یعنی جایی که سلولهای عصبی (نورونها) به یکدیگر متصل هستند. سروتونین یکی از مواد شیمیایی در مغز است که پیامهای عصبی را از یک نورون به نورون دیگر در طول سیناپسها منتقل میکند.
از این داروها در درمان افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات خلقی نیز استفاده میشود. SSRIها میزان تراکم سروتونین در سیناپسها را افزایش میدهند. آنها این کار را با جلوگیری از بازجذب سروتونین در سلول عصبی که یک پالس مغزی را منتقل میکند انجام میدهند. بازجذب سروتونین عامل پایان یافتن تولید سروتونین جدید است.
از جمله داروهای رایجی که برای درمان اختلال وسواس اجباری تجویز میشوند و در گروه SSRIها جای میگیرند، میتوان به فلوکستین (Fluoxetine)، سرترالین (Sertraline)، سیتالوپرام (Citalopram)، پاروکستین (Paroxetine) و اسسیتالوپرام (Escitalopram) اشاره کرد. در درمان اختلال وسواس اجباری همچنین از داروییهایی چون اولانزاپین (Olanzapine) و ریسپریدون (Risperidone) استفاده میشود.
این گروه از داروها معمولاً اثر خوبی در درمان اختلال وسواس اجباری دارند و اثرات جانبی کمی دارند. سردرد، کمخوابی، اسهال و هیجان از جمله اثرات جانبی این داروها هستند.
افراد مشهور مبتلا به OCD) ( ) (Inspire Malibu
دونالد ترامپ
نیکولا تسلا
دیوید بکهام
کیتی پری
هوارد هیوز
لئوناردو دیکاپریو
لنا دانهام
هوارد استرن
فیونا اپل
جاستین تیمبرلیک
هاوی ماندل
امینم
جیمز اسپیدر
لیلی پونز
آنتونی رابینز
شارلیز ترون
کامیلا کبیو
شيوع اختلال وسواس فكري-عملي ( OCD)
وسواس بيش از آنچه كه تصور مي شود،شايع مي باشد .در واقع از نظر شايع بودن چهارمين بيماري رواني است .يعني بعد از افسردگي ،دائم الخمر بودن وهراس اجتماعي،وسواس قرار دارد.
ولي به هر حال مي توان گفت كه يك در صد از جمعيت بزرگسال دنيا از طريق اختلال وسواس فكري-عملي افسرده وناتوان شده اند واز هر دويست نفر كودك ونوجوان در دنيا يك نفر مبتلا به وسواس است.
ميزان شيوع وسواس در مردان وزنان عليرغم اينكه علايم ونشانه هاي آنها متفاوت مي باشد ،يكسان است.به عنوان مثال زنان بيشتر از مردان به وسواس شستن مبتلا هستند ،در عوض مردان بيشتر وسواس مربوط به شماره ها،وسواس جنسي ويا وسواس عملي مربوط به كند بودن وآهسته بودن را دارا هستند.زنان مخصوصاًدر دوران حاملگي ويا دوران بعد از زايمان ،در معرض خطر ابتلا به وسواس قرار دارند،چرا كه احتمالاًميزان مسئوليت آنها افزايش مي يابد.در كودكان پسر ميزان وسواس حتماًدو برابر دختران مي باشد.
سن شروع اختلال وسواس فكري- عملي
افراد مختلف در سنين مختلفي مبتلا به اختلال وسواس فكري-عملي مي شوند.گروهي هستند كه اختلال وسواس فكري-عملي را از همان سنين اوليه يعني شش سالگي آغاز مي كنند .گروه ديگري از افراد هستند كه اختلال وسواس فكري- عملي را از دوره نوجواني آغاز مي كنند.
ولي به هر حال به طور متوسط سن ابتلا به وسواس ،اوائل دهه بيست سالگي است.البته در مردان تا حدودي زودتر ،يعني در اواخر دوره ده سالگي است.وزنان تا حدودي ديرتر ،يعني در اواسط دهه بيست سالگي به آن مبتلا مي شوند .به عبارت ديگر مي توان گفت كه ممكن است فرد در همان دوران كودكي ،يعني از سه سالگي ويا در دوران پيري به آن مبتلا شود.
تشخيص اختلال وسواس فكري-عملي
1- اهميت فوق العاده افكار
حالت احساس مسئوليت زياد وشديد منجر به وجود آمدن افكار خودكار وباورهايي مي شود كه بر اساس آن فرد مي پندارد كه افكارش بي اندازه مهم هستند. در واقع بسياري از مردم كه مبتلا به وسواس هستند ،معتقدند كه صرف وجود داشتن يك نوع فكر مي تواند موجب بروز عمل بدي شود ويا داشتن چنين افكاري بسياروقيح وزشت مي باشد.
2- خطر بيش از اندازه بزرگ جلوه كردن
يكي ديگر از جنبه هاي معني دادن به وسواس خود اين است كه ميزان تهديدي كه از طرف وسواس خود احساس مي كنيد را بيش از اندازه بزرگ جلوه دهيد ودر نتيجه توان وقدرت سازگاري خود را كمتر فرض كرده ودر جستجوي كمك نباشيد .
بنابراين ،اگر شما ترس از ابتلا به بيماري ايدز (HIV) را داشته باشيد، هر كجا لكه قرمز رنگي را ببينيد با تصور اينكه آن لكه خون آلوده به HIV مي باشد ،اين امر در شما پديدار مي شود كه شما هيچ وقت قادر نيستيد خود را از اين جريان محافظت كنيد.
3- ناتواني در تحمل عدم قطعيت
بسيار از افراد مبتلا به وسواس معتقد هستند كه آنها نياز دارند با قطعيت كامل بدانند كه چيز بدي اتفاق نخواهد افتاد. بعضي ديگر هم معتقدند كه آنها قادر به سازگاري با تغييرات غير قابل پيش بيني نيستند ، وآنها دوست دارند كه گفته شود، به طور يقين تغييرات بدي روي نخواهد داد .افرادي كه مبتلا به اختلال وسواس فكري-عملي هستند ،معتقدند كه اگر آنها كوشش زيادي به خرج بدهند واعمال خاصي را با روش معيني اجرا كنند ،مي توانند به قطعيت كامل برسند .
در واقع اين نوع طرز تلقي ها جزء سياست و بينش آنها مي باشد . ولي واقعيت اين است كه كوشش زياد براي حصول اطمينان ، باعث افزايش شك،وترديد بوده ودر نتيجه فرد بيش از پيش دچار عدم قطعيت خواهد شد.
4- كمال گرايي
بعضي از افراد مبتلا به اختلال وسواس فكري-عملي معتقدند كه بهترين راه حل براي انجام دادن كارها وامور،اين است كه آنها را به طور كامل وبدون عيب ونقص انجام داد وانجام دادن كارها لازم وضروري است. اين افراد معتقدند كه شكست در قسمتي از امور به معني شكست كامل در آن امور مي باشد .اين نوع باورها باعث مي شوند كه رفتار فرد تحت تاثير قرار گرفته و تغيير كنند واو تبديل به فردي غير فعال وغير خلاق شود.
به عنوان مثال ،صرف كردن ساعتهاي متمادي براي اصلاح كردن يك امر كه فرد مي داند درست است ولي فكر مي كند كه به اندازه كافي خوب نيست باعث از دست دادن هدف واقعي و نهايي مي شود كمال گرايي ويژگي بسيار رايج اختلال وسواس فكري-عملي مي باشد وكساني كه مبتلا به وسواس هستند علاقمندند كه همه چيز را در كنترل خود داشته باشند.
5- احتكار وجمع آوري وسايل
اولين ويژگي احتكار اين است وابستگي عاطفي شديدي به مالكيت دارد . در واقع مي توان گفت افرادي كه وسواس احتكار دارند در واقع مي خواهند با مالك بودن به آنها هويت خود را آشكار سازند . وقتي فردي مبتلا به وسواس احتكار است ،مي تواند مالكيت خود را به چيزهاي ديگري گسترش دهد كه بخواهد از طريق آنها هويت خود را آشكار سازد.
بنابراين چنين فردي وقتي مالكيت خود را نسبت به چيزها از دست مي دهد در واقع احساس مي كند كه قسمتي از خودش را از دست داده است. فردي كه مبتلا به وسواس احتكار است دوست دارد همه را در كنار و همراه خود داشته باشد و با انجام دادن چنين كاري فكر مي كند كه از بروز اضطراب و نگراني جلوگيري مي كند ويژگي ديگر وسواس احتكار ، آشفتگي و در هم ريختگي است.براي اينكه فرد همه چيز را در اطراف. خود قرار مي دهد وفضايي براي سازندگي عادي باقي نمي گذارد.
6- توجه Attention
اگر فرد مبتلا به وسواس است، احتمالاً به موقعيت هايي كه فكر مي كند خطرناك هستند توجه بيشتري نشان مي دهد.در واقع مي توان گفت كه اين امر همانا بزرگ كردن موقعيتهاست.
در واقع اين امر همان حلقه معيوب مي باشد،بدين معني كه هر چقدر به افكار مزاحم خود توجه نشان دهيد به همان اندازه بيشتر از وجود آنها آگاهي پيدا كرده وآنها را بزرگتر وموثرتر خواهيد يافت وبه همين ترتيب تاثيرشان بيشتر خواهد شد.
7- تفسير اطلاعات مبهم
فردي كه مبتلا به اختلال وسواس فكري-عملي باشد بيشتر از افراد عادي ،اطلاعات مبهم را به طور خطرناك تفسيرمي كند،به عنوان مثال اگر شما نسبت به بيماري ايدز وسواس داشته باشيد ،وقتي لكه قرمز رنگي را در پياده رو ببينيد ، احتمالاًبيشتر از افراد ديگر آن را به عنوان لكه خون تصور خواهيد كرد.
در نتيجه بيش از ديگران آنر ا آلوده دانسته وخطرناك خواهيد خواند.بايد خاطر نشان سازيم كه تفسير اطلاعات مبهم از ويژگي هاي منحصر به فرد وسواس نيست ،بلكه در تمام بيماريهاي اضطراب نيز ديده مي شود .
8- اضطراب
افراد مختلف به روش هاي گوناگون در مورد اضطراب فكر مي كنند و آنرا بيش از اندازه خطرناك مي پندارند .ما در اينجا به سه نوع روش اشاره مي كنيم :
الف- بسيار بد جلوه دادن ب- مصيبت بار خواندن ج- عدم تحمل شكست وناكامي
الف –بسيار بد جلوه دادن:
مشكل اساسي وعمده در اينجا اين است كه فرد در برخورد با اضطراب آنرا در بالاترين وبدترين حد خود دانسته و از اين طريق باعث مي شود كه اضطراب بيش از پيش خطرناك و تهديد كننده باشد ونتيجه اين امر باعث اضطراب بيشتر خواهد شد .
ب- مصيبت بار خواندن
احساس مصيبت بار خواندن رويدادها از ويژگي هاي بسيار شايع در اختلال وسواس فكري-عملي مي باشد.اين امر به اين معني است كه فرد فكر مي كند ديوانه وخارج از كنترل مي شودواين امر تا ابد ادامه خوهد داشت.بعضي ازبيماران تصورات اينچنيني دارند: من مبتلا به ايدز خواهم شد وآن را به فرزندانم انتقال خواهم داد.
ج- عدم تحمل شكست وناكامي
يكي ديگر از روشهاي احساس ناراحتي وپريشاني از وضعيتهاي اضطرابي ،عدم تحمل شكست وناكامي مي باشد. اين امر بدين معني است كه فرد احساس مي كند موقعيتهاي اضطراب آور غير قابل تحمل مي باشند .
همين امر به نوبه خود باعث افزايش اضطراب وپريشاني خواهد شد. در چنين موقعيتي فرد براي فرار از اضطراب ،به روشهايي چون اجتناب كردن وجستجوي راه حل هاي فرار از موقعيت مبادرت مي ورزد كه خود اين جريان غرق شدن بيشتر در باتلاق اختلال وسواس فكري-عملي مي باشد.
علل اختلال وسواس فكري-عملي
بدليل اينكه انواع مختلفي از آن وجود دارد بسيار مشكل مي باشد.به عنوان مثال ،عواملي كه باعث به وجود آمدن علايم ونشانه هاي جمع آوري اشيا در فرد مي شوند با عواملي كه ترس از آلودگي را به وجود مي آورند متفاوت هستند.
وسواس همانند ساير بيماري هاي رواني نتيجه تركيب عوامل مختلف زيستي ،رواني و اجتماعي مي باشد.با اين حال ،افراد مختلف با علائم ونشانه هاي متفاوت مي توانند تركيب گوناگوني از عوامل را داشته باشندوهمين امر ،شناخت ومشخص كردن علت بيماري را بسيار پيچيده مي كند.
مدل ژنتيكي
تحقيقات نشان داده اند كه پنج در صد افراد بسيار نزديك به فرد مبتلا به اختلال وسواس فكري-عملي در مراحلي از زندگي داراي علائم و نشانه هاي وسواس بوده اند. در واقع مي توان گفت كه علايم ونشانه هاي وسواسهاي فكري – عملي (نه بيماري وسواس فكري- عملي ). تنها در ده تا پانزده در صد افراد بسيار نزديك فرد مبتلا به اختلال وسواس فكري-عملي ديده مي شود.
بنابراين مي توانيم بگوييم كه در اين زمينه عوامل ژنتيكي بيش از عوامل اجتماعي دخالت دارند. حتي اگر افرادي به طور ژنتيكي مستعد مبتلا شدن به اختلال وسواس فكري-عملي باشند ،بايد اين استعداد به وسيله عوامل اجتماعي جرقه زده باشد واگر شرايط زندگي اجتماعي خوب باشد ممكن است فرد هرگز به وسواس مبتلا نشود.
نظريه روانكاوي درباره ی اختلال وسواس فكري- عملي
بر طبق اين نظريه،نوروز وسواس فكري-عملي در مرحله مقعدي رشد كه طي آن آموزش تخليه صورت مي گيرد آغاز مي شود.
شخص مبتلا به اختلال وسواسي فكري-عملي حتماً در اين مرحله مشكلاتي داشته كه بعداً منجر به خصوصيات خشكي،كنترل افراطي،برنامه ريزي و ديگر صفات يا رفتارهاي وسواسي فكري- عملي بررسي كردند،در سه مطالعه تجربي كه مشكلات آموزشي تخليه را در كودكان مبتلا به وسواس فكري- عملي بررسي كردند،در17 مورد از 18 مورد هيچگونه شواهدي مبني بر آموزش تخليه سخت گيرانه به دست نيامد( دي،1957،جود،1965،تسنگ،1973).
نظريه يادگيري و مدلهاي شرطي سازي
نظريه هاي يادگيري زيادي وجود دارد(بولز،1979) كه از برخي از آنها براي تبيين اختلال وسواسي فكري عملي استفاده شده است.،اما به نظر مي رسد كه نظريه يادگيري دو عاملي (ماورر،1960)بيش از همه مورد استفاده بوده است .
در اين نظريه فرض بر آن است كه افكار وسواسي به اين دليل ايجاد اضطراب مي كنند كه در تجربه فرد آن افكار با محركهاي اضطراب بر انگيز غير شرطي همراه بوده اند .
لذا افكار وسواسي ايجاد اضطراب شرطي مي كنند ، كه كاهش آن براي فرد تقويت كننده است . اعمال وسواسي به اين دليل ايجاد ونگهداري مي شوند كه موجب كاهش اضطراب مي شوند . اين اعمال وسواسي از طريق زنجيره اي كردن پاسخ ، ساخت مي يابند .
بنابراين عامل اول شرطي سازي كلاسيك پاسخ اضطرابي است، وعامل دوم شرطي سازي ابزاري رفتار وسواسي است كه از طريق كاهش اضطراب تقويت مي شود (يعني تقويت منفي).
رويكردهاي درمان فردي
درمان روان پويشي وسواس فكري-عملي
شايد كاملترين توضيح از يك رويكرد روان پويشي معاصر براي اختلال وسواس فكري-عملي،رويكرد آدامز(1972)باشد كه به درمان گران توصيه مي كند با نمونه هاي عيني از زندگي بيمار كار كنند نه صورتبندي هاي كلامي فراگير. او بررسي الگوهاي معاصر و نيز ريشه تعارض ها،و ايجاد رابطه درماني خودماني در ملاقات هاي خانوادگي ، جلسات خانوادگي ، و مشاهده بازي و غيره و بيان و درك احساسات را توصيه مي كند.
درمان رفتاري
درمان رفتاري معمولاً از دو مدل خاص اختلال وسواس فكري-عملي مشتق مي شود.نخست،نظراتي كه رفتارهاي وسواس فكري-عملي را از ديد مدل كاهش كشش مينگرند،كه درآن افكار وسواسي و رفتار تشريفاتي،اضطراب را كاهش مي دهند.
درمان هاي بوجود آمده از اين مدل بر كاهش شناختها وتشريفات مزاحم ازطريق كاهش برانگيختگي در مقابل موقعيتهايي كه اضطراب ايجاد ميكنند تاكيد دارند.دوم،مدل شرطي سازي كنشگر كه اصلاح پيامدهاي افكار و رفتاروسواسي را مهم مي داند.
نمونه هاي تنبيه و خاموشي از اين مدل بدست مي آيند . تكنيك هايي كه منعكس كننده مدل كاهش اضطراب هستند، شامل حساسيت زدايي منظم،انواع سرمشق دهي،و مواجهه و پيشگيري از پاسخ مي شوند.ارائه موقعيتها ممكن است واقعي يا خيالي باشد. تكنيك هاي سرمشق دهي،كه از نظر روش كار شبيه نمونه هاي مواجهه هستند نيز در اختلال وسواس فكري عملي، توجه تجربي را به خود جلب كرده اند.
از دو نوع تكنيك سرمشق دهي استفاده شده است:سرمشق دهي مشاركتي و منفعل.سرمشق دهي مشاركتي بيشترين استفاده را داشته است.
همچون حساسيت زدايي منظم ، اين رويكرد دربرگيرنده سلسله مراتبي از محركها ست كه ايجاد مي كنند.درمانگر عمل مواجهه را با ماده اي كه در پايين ترين سطح سلسله مراتب است تا بالاترين سطح سلسله مراتب است را در حضور بيمار انجام مي دهد.سپس بيمار با موقعيت مواجه مي شود و با آن تماس برقرار مي كند تا اينكه قادر شود مراحل كامل آنرا بطور متوالي و بدون كسب كمك از درمانگر انجام دهد .
در سرمشق دهي منفعل بيمار درمانگر را مشاهده مي كند كه با محرك هاي رتبه بندي شده مواجه مي شود، اما بيمار با محرك ها تماس برقرار نمي كند.در هردو تكنيك از روش جلوگيري از پاسخ استفاده مي شود.
روش های درمانی اختلال وسواس
روشهای درمانی گوناگونی تاکنون برای اصلاح علایم اختلال وسواس به کار رفته است . بخش مهمی از این روشها،درمانهای دارویی می باشد .درمان دارویی را برخی از متخصصان به عنوان انتخاب اول برای درمان اختلال وسواس فکری – عملی به کار می برند .
برخی دیگر درمان دارویی را به عنوان مکمل روان درمانی بینش گرا یا رفتار درمانی به کار می برند یا برای بیمارانی تجویز می کنند که برای آنها روان درمانی و رفتار درمانی ، به تنهایی ، بی اثر بوده است . کلومیپرامین داروی استاندارد برای استفاده در درمان اختلال وسواس فکری – عملی شناخته شده است .
روان درمانی حمایتی بدون تردید جای خود را دارد ،به خصوص برای گروه بیماران وسواسی ،که بر خلاف علایم خفیف یا شدید خود ، قادر به کار وتطابق اجتماعی هستند .
تماس منظم و مستمر با یک متخصص علاقه مند،دلسوز و تشویق کننده ، ممکن است به بیمار کمک کند تا با اتکای او به عملکرد عادی خود ادامه دهد، در حالی که بدون چنین کمکی مغلوب علایم خود خواهد گردید.در مواردی که آداب وسواسی و اضطراب به سطح غیر قابل تحمل می رسد ،باید بیمار را بستری نمود تا محیط بیمارستان ودوری از استرس علایم بیماری را به سطح قابل تحمل کاهش دهد . نباید فراموش کرد که خانواده بیمار نیز غالباً تحت تاثیر رفتار بیمار به مرز درماندگی رسیده است .
هرگونه تلاش روان درمانی باید شامل توجه به اعضای خانواده بیمار نیز از طریق تقویت روحی ، اطمینان بخشی ،توضیح دادن و اندرز در مورد مدارا با بیمار بوده باشد . بسیاری از متخصصان رفتار درمانی را درمان انتخابی بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی می دانند . رفتار درمانی ممکن است هم به طور سرپایی و هم به صورت بستری انجام گیرد .
رفتار درمانی در 60 الی 75 درصد بیماران موثر است .حساسیت زدایی ، بازداری فکر ، غرقه سازی تجسمی و شرطی سازی آزارنده نیز در درمان بیماران به کار رفته است . تعهد بیمار حائز اهمیت است . بعضی از متخصصان رفتار درمانی ،از روش ممانعت از ابراز پاسخ استفاده می کنند که در آن گاهی به زور از انجام عمل وسواسی جلوگیری می شود.
پدید آیی و بسط تکنیکهای شناختی و کاربرد سودمند آن در بسیاری از اختلالات خلقی و اضطرابی ،به لحاظ به کارگیری این روشها در درمان اختلال وسواس موجب علاقه محققان متعدد شده است . تاکنون چندین مطالعه اثر بخشی این روشها را به اثبات رسانیده است .
شیوه های روان درمانی خانواده غالباً بر حمایت خانواده ،کمک به کاهش نا هماهنگی زناشویی ،که از اختلال وسواس ناشی شده است و ساختن اتحاد درمانی با اعضای سالم خانواده تاکید داشته اند .
به تازگی چند مطالعه اثر بخشی به تنهایی و در ترکیب با سایر روش های درمانی را برای بیماران وسواسی به خصوص مبتلایان وسواس همراه با افسردگی آندوژن ، به اثبات رسانده اند
سرانجام برای بیماران شدید که به هیچ روش درمانی واکنش مثبت نشان نداده اند ، لوکاتومی بایمدیال که ضایعاتی در الیاف تالاموسی – پیشانی ایجاد می کند موثر گزارش شده است.
وسواس و توصیه های درمانی آن از دیدگاه اسلام
در نوشته های متفکران اسلامی از وسواس سخن زیادی به عمل آمده و این بیماری مورد توجه بوده است .
مصطفی زمانی در کتاب خود با نام « وسواس ، پیدایش و رشد و علاج آن » ،خلاصه ای از نظرات اسلام را درباره وسواس چنین می نویسد:
وسواس منحصر به شک و تردید در عبادت، طهارت ، نجاست ،وضو و غسل ، قرائت و نیت نیست بلکه وسواس در نظر رهبران دینی خیلی وسیع تر است و خیلی کارها نشانه وسواس است از جمله خوردن خاک، جویدن ناخن وجویدن ریش.
وسواس مرض است و نیاز به درمان دارد هم فکری و هم جسمی . اسلام بیش از آنکه به درمان مرض توجه داشته باشد به پیشگیری توجه دارد.
برای درمان وسواس علاوه بر پیشگیری لازم راههای دیگری نیز وجود دارد .مانند خواندن دعا و شفای الهی .شفای لازم با تقویت اعصاب جسمی و معنوی به دست می آید که اگر جسم را تقویت کنیم در تقویت اعصاب و از بین بردن بسیاری امراض جسمی و روحی موثر است و مواد غذایی که برای درمان وسواس مطرح شده و جنبه درمان جسم دارد عبارتند از عسل ، انار ، خرما ،آب نیسان ، خمیر ، نمک، گوشت ، گلابی.
نتیجه گیری
اکثر افرادی که مبتلا به اختلال وسواس جبری میشوند، در مراحل اولیه برخی از علایم این بیماری را بهطور خفیف تجربه میکنند و میتوان از تشدید علایم در برخی از آنها پیش از آنکه بهطور کامل دچار بیماری شوند جلوگیری کرد. درمان اختلال وسواس اجباری ازجمله درمان وسواس فکری شامل سه مرحله رواندرمانیِ شناختیِ رفتاری، رفتاردرمانی و دارودرمانی است. درمانهای رفتاری اختلال وسواس اجباری شامل رویارویی و جلوگیری از پاسخ (ERP) است. در مرحله پیشگیری از عادات، متخصص به فرد بیمار مبتلا به وسواس کمک میکند تا در بازههای زمانی طولانی و طولانیتری از رویارویی با شرایط استرسزایی قرار بگیرد که در آن احساس اجبار برای انجام کاری را میکند که استرس و اضطراب او را از بین میبرد.
در این شرایط، بیمار اصطلاحاً با خود درگیر میشود و هرچهقدر که زمان میگذرد و او بیشتر به انجام آن کار احساس نیاز میکند، او همچنان در مقابل میل وسواسی ایستادگی میکند تا مرحلهای که دیگر هیچ اجباری برای انجام آن کار خاص احساس نکند. دیده شده درمان شناختی رفتاری در طولانی مدت اثر ماندگاری داشتهاست.