هیپنوتیزم را می توان حالتی از توجه متمرکز کانونی تلقین پذیری بالا و کاهش آگاهی محیطی دانست که طی آن ارزیابی های شناختی سوژه به حالت تعلیق نسبی در می آید تحت هیپنوتیزم حرکات و حس های تلقی نشده غیر ارادی به صورت خودکار اتفاق می افتد ادراک تلقین شده ادراک معمول سوژه را تغییر داده و جایگزین آنها
میشوند طی چند ثانیه می توان وارد و یا از آن خارج شد همه هیپنوز ها در اس نوعی خود هیپنوتیزم هستند و زمانی که سوژه اجازه می دهد آن شکل از تمرکز وسط فرد دیگری هدایت شد دگر هیپنوتیزم نامیده می شود.
در چنین حالتی یک ارتباط قوی و حساس بین آن دو ایجاد می شود و قضاوت سوژه به تعلیق در می اید این تمرکز قوی را می توان برای دستیابی به اهداف درمانی فعالانه ایجاد و سازماندهی نمود امروزه هیپنوتیزم فعالیت طبیعی یک ذهن سالم تلقی می شود پدیده ای که به صورت روزمره و به طور طبیعی برای اغلب مردم اتفاق میافتد و می توان آن را هیپنوز خود به خودی یا تجربه شبه هیبنوتیزم نامید آشنا ترین مثال تجربی شب هیپنوتیزم جذب شدید در یک زمان تئاتر یا فیلم مورد علاقه است تا حدی که فرد محرک های محیطی را نادیده می گیرد و مجبور به فعالیت ذهنی خودش می شود چالمز در سال ۰۲۲۲ دو نوع کلی هوشیاری را تحت عنوان هوشیاری و زمینه های و هوشیار معطوف به محتوا که بر یکدیگر اثر می گذارد ولی وابسته به سیستم های عصبی جداگانه هستند تبیین نمود این تقسیم بندی با بافت های جدید علم عصب شناسی نیز هماهنگ است هوشیاری زمینه ای حالت کلی هوشیاری فرد است مثل تمرکز بیداری خواب آلود و خوابیده که محتوای هشیاری را محدود و هدایت می کند ولی با خوی محتوا و ادراک حسی متفاوت است حالت هیپنوتیزمی هوشیاری زمینه ای را تحت تاثیر قرار می دهد زیرا با القای هیپنوتیزم پایه های اصلی تجربیات هیپنوتیزم ذهنی سوژه عرض می شود با این توضیحات محدودیت ها و تغییرات ادراکی و حسی فرد نیز به دلیل تغییرات حالت هوشیاری زمینهای اتفاق می افتد.
هیپنوز شامل همگرایی سه جزء اساسی جذب اتفکاک و تلقین پذیری است جز عبارت است از توانایی کاستن از آگاهی محیطی و تقویت درجه متمرکز و کانونی بدین ترتیب در وضعیت هیپنوتیزمی مشابه زمانی که یک عدسی یک دوربین تضمین می کنیم موضوع مورد نظر با انفکاک عبارت است از تفکیک عملی هر یک از عناصر هویت حافظه ادراک آگاهی و حرکات از جریان اصلی هوشیاری هر چه میزان توجه شخص کانونی تر و متمرکز تر باشد احتمال خروج عناصر فوق از محدوده هوشیاری اش بیشتر می شود بنابراین هر یک از اجزای خودآگاهی شامل درک زمان مکان تجربیات حسی و هیجانی و همچنین فعالیتهای بدنی ممکن است بدون هوشیاری واقع شود و یا غیر ارادی به نظر برسند کسانی که هیپنوتیزم پذیری بالایی دارند زمانی که در معرض یک واقعه هیجانی قوی قرار می گیرند حتی بدون القای رسمی هیپنوز هم درجاتی از انفکاک را تجربه می کنند.
تغییر پذیری عبارت است از تمایل به دریافت و پذیرش پیامها دستورات و اطلاعات به همراه تلقین است قضاوت فرد شدت تمرکز در هیپنوتیزم باعث تعلیق ولی نه حذف کامل ابقا ذهن می شود تلقین پذیری هر شخص تحت تاثیر انگیزه نفع و ضرر ثانویه و میزان توانایی تعلیق فرایند شناختی قرار دارد در مورد افراد شدیداً پذیر پاسخ به تلقینات درمانگر تقریباً اجباری به نظر می رسد اگرچه افراد با هیپنوتیزم پذیری پایین نیز در حالتی از خود کار بودن پاسخ را تجربه می کنند. نظریات فراوان متقابلی در مورد اینکه در ضمن هیپنوتیزم واقعا چه اتفاقی میافتد وجود دارد بحث کلیدی در مورد هیپنوتیزم در سراسر قرن بیستم بین نظریه های حالت در مقابله با نظریات غیر حالتی بوده است نظریه های حالت بیان می کند که اتفاق های هیپنوتیزمی حالت تغییر یافته هوشیاری را به وجود میآورد خلسه هیپنوتیزمی مرتبی با حالت تغییر یافته عملکرد مغز است یا واکنش ها به تلقینات هیپنوتیزمی نتیجه فرآیند خواست مانند تجزیه یا گسستگی در هوشیاری می باشد.
از این دیدگاه میزان هیپنوتیزم پذیری هر فرد به طور قابل ملاحظهای ثابت است اما در نظریه های غیر حالتی یاصفت بیان میکند که رفتارهای هیپنوتیزمی میتواند از طریق همان فرآیند نرمال روانشناسی توضیح داده شود که رفتارهای غیر هیپنوتیزمی را توضیح می دهد مکانیزم هایی مثل بارداری و شرطی شدن تمایز سوگیری تفکر از فرآیند ثانویه به فرایند اولیه درگیری فعالانه در ایفای نقش و نگرش ها انتظارات و انگیزش در این میان دخیل است از این دیدگاه تلقین پذیری می توان با شیوه های روانشناسی تغییر یا تبدیل یابد